آیه 53 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ

[16–53] (مشاهده آیه در سوره)


<<52 آیه 53 سوره نحل 54>>
سوره :سوره نحل (16)
جزء :14
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و شما بندگان با آنکه هر نعمت که دارید همه از خداست و چون بلایی به شما رسد به درگاه او پناه جسته و به او (در رفع بلا) استغاثه می‌کنید.

و آنچه از نعمت ها در دسترس شماست از خداست، آن گاه چون آسیبی [مانند سلبِ نعمت] به شما رسد، ناله و فریادتان را به التماس و زاری به درگاه او بلند می کنید.

و هر نعمتى كه داريد از خداست، سپس چون آسيبى به شما رسد به سوى او روى مى آوريد [و مى‌ناليد].

هر نعمتى كه شما راست از جانب خداوند است و چون محنتى به شما رسد به پيشگاه او زارى مى‌كنيد.

آنچه از نعمتها دارید، همه از سوی خداست! و هنگامی که ناراحتی به شما رسد، فقط او را می‌خوانید!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Whatever blessing you have is from Allah, and when a distress befalls you, you make entreaties to Him.

And whatever favor is (bestowed) on you it is from Allah; then when evil afflicts you, to Him do you cry for aid.

And whatever of comfort ye enjoy, it is from Allah. Then, when misfortune reacheth you, unto Him ye cry for help.

And ye have no good thing but is from Allah: and moreover, when ye are touched by distress, unto Him ye cry with groans;

معانی کلمات آیه

ضر: ضرر و گرفتارى و بد حالى. «الضر: سوء الحال»

تجأرون: جأر: تضرع و ناله. «تجأرون» : ناله مى ‏كنيد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ «53»

وآنچه از نعمت داريد، پس از خداوند است. (به علاوه) هرگاه نگرانى و بلا به شما رسد، تنها به سوى او ناله مى‌كنيد.

ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ «54»

اما همين كه نگرانى ومِحنت را از شما برطرف كرد، ناگهان گروهى از شما نسبت به پروردگارشان شرك مى‌ورزند. (وعوامل وافراد ديگرى را در دفع بلا مؤثّر مى‌دانند)

نکته ها

«ضر» به نگرانى گفته مى‌شود كه از فقدان نعمت ناشى مى‌شود و «تَجْئَرُونَ» از «جؤار» به معناى ناله و استغاثه است.

مضمون اين آيه در آيات ديگر قرآن نيز تكرار شده است، چنانكه در آيه‌ى 67 سوره اسراء مى‌فرمايد: «وَ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً» هرگاه در وسط دريا با خطرى مواجه شويد، جز او هر چه را در خيال خود مى‌خوانديد، محو شود، ولى همين‌كه او شما را به خشكى رساند، روى‌گردان شده و كفران نعمت مى‌كنيد.

پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: «من لم يعلم ان للَّه عليه نعمة الّا فى مطعم او ملبس فقد قصر عمله و دنى‌ عذابه» «1»، هر كس نعمت خداوند را تنها در خوراك و پوشاك بداند، هم در


«1». تفسير نورالثقلين.

جلد 4 - صفحه 533

عمل كوتاهى كرده و هم به قهر خدا نزديك شده است.

پیام ها

1- نعمت‌هاى الهى را، نتيجه‌ى تلاش وتحصيل ومديريّت خود، يا شانس و تصادف نپنداريد. «ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»

2- همه‌ى نعمت‌ها، حتّى آنچه كه در نظر شما ناچيز است، به اراده‌ى الهى به شما داده شده است. «مِنْ نِعْمَةٍ»

3- هم نعمت‌ها از اوست، هم در خطرها، تنها پناهگاه اوست. «فَمِنَ اللَّهِ‌، فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»

4- بلا و سختى، خداپرستى فطرى را زنده مى‌كند. «إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»

5- انسان ضعيف است وبا كوچكترين تماس سختى ومصيبت، درمانده مى‌شود. إِذا مَسَّكُمُ‌ ...

6- نعمت‌ها از اوست، امّا سختى‌ها و ضررها از ماست. «نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ‌، مَسَّكُمُ الضُّرُّ»

7- ايمان واستغاثه به خداوند، نبايد موسمى ومقطعى باشد. إِذا كَشَفَ الضُّرَّ ... فَرِيقٌ مِنْكُمْ‌ ... يُشْرِكُونَ‌

8- رفاه وآسايش، زمينه‌ى غفلت از ياد خدا وشرك‌گرايى است. كَشَفَ الضُّرَّ ... يُشْرِكُونَ‌

9- توجّه به خدا، چون فطرى است عمومى است. «فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ»، امّا شرك تنها در مورد بعضى است. فَرِيقٌ‌ ... يُشْرِكُونَ‌

10- «كشف ضرّ» و برطرف شدن مشكلات را از هر قدرتى جز خدا بدانيم شرك است. كَشَفَ الضُّرَّ ... بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (53)

«1» احتجاج طبرسى، جلد دوّم، صفحه 71 (احتجاج الصادق فى انواع شتّى من العلوم)

جلد 7 - صفحه 220

بعد از آن اختصاص داده جميع نعمتها را به ذات احديت خود، و فرمايد:

وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ: و آنچه به سبب شما و براى شما باشد از نعمتها مانند حيات و بقاء و صحت و وسعت. فَمِنَ اللَّهِ‌: پس از جانب خدا است يا بواسطه يا بى‌واسطه.

بيان: به ديده بصيرت و تأمل كه ملاحظه شود، تمام نعم از جانب خداى تعالى مى‌باشد، زيرا يا دينيه است يا دنيويه. اما نعمت دينيه مانند ايمان و توحيد و ارسال رسل و انزال كتب، و اما نعم دنيويه آن هم يا نفسانيه است يا بدنيه و يا خارجيه، و هر يك ازين سه جنس در تحت آن مندرج است انواع نعمتى كه به شماره نيايد؛ لذا فرمود (وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها) «1» و چون كليّه نعم از جانب منعم حقيقى باشد، پس به ملازمه عقليه، شكرش واجب، و اطاعتش لازم آيد.

ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ: پس هرگاه برسد شما را ضررى مانند مرض و شدت بلاء و محنت و قحط و آفت. فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ‌: پس به سوى خدا تضرع و استغاثه كنيد در كشف و رفع آن نه به غير او. حاصل آنكه در سختى و گرفتارى به احدى استغاثه نكنيد مگر به خداى تعالى، زيرا مى‌دانيد كه ذات يگانه سبحانى فريادرس باشد فقط، و غير را توانائى نيست.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ اللَّهُ لا تَتَّخِذُوا إِلهَيْنِ اثْنَيْنِ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ فَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (51) وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ (52) وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْئَرُونَ (53) ثُمَّ إِذا كَشَفَ الضُّرَّ عَنْكُمْ إِذا فَرِيقٌ مِنْكُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ (54) لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (55)

ترجمه‌

- و گفت خدا نگيريد دو تا را دو خدا جز اين نيست كه او خدائى است يكتا پس از من بترسيد

و مر او را است آنچه در آسمانها و زمين است و مر او را است طاعت كه واجب است آيا پس از غير خدا ميترسيد

و آنچه با شما است از نعمتى پس از خدا است پس چون برسد شما را آسيبى پس بسوى او استغاثه ميكنيد

پس چون رفع كند از شما آسيب را آنگاه پاره‌اى از شما بپروردگارشان شرك مى‌آورند

تا كفران ورزند بآنچه داديمشان پس برخوردار شويد پس زود باشد كه بدانيد.

تفسير

ظاهرا اثنين تأكيد الهين است چنانچه واحد تأكيد اله است و براى اشاره به تنافى معبود بودن با دو تا بودن و دفع توهم اراده اثبات معبوديّت خدا نه وحدانيّت او ذكر شده يعنى شريك قرار ندهيد با خدا غير او را در عبادت چون غير او مستحقّ پرستش نيست و او است خداى يكتا و غير او خدائى نيست و در نتيجه‌

جلد 3 صفحه 292

ثابت ميشود كه بايد از او ترسيد نه از غير او چون هر قدرت و قوّت و قهّاريّتى در برابر اراده اومندكّ است و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه دو فرد را دو معبود قرار ندهيد يعنى غير خدا را با خدا شريك در عبادت نكنيد و بنابراين اثنين مفعول اوّل لا تتّخذوا است كه مؤخر شده و الهين مفعول دوّم است كه مقدم گشته است و حقير ترجمه را براى سهولت بيان مبنى بر اين معنى نمودم ولى خلاف ظاهر است اگر چه حاصل هر دو معنى يكى است و آنچه در آسمانها و زمين است و خود آنها مخلوق و مملوك حقّند بملكيت حقّه حقيقيه حدوثا و بقاء و اطاعت او واجب است عقلا و نقلا و بعضى واصبا را بمعناى خالصا و بعضى بمعناى دائما گرفته‌اند ولى عياشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود يعنى واجب است و اين معنى اظهر است و نبايد از غير خدا بترسيد چون استفهام براى انكار و توبيخ است يعنى از بتها نبايد ترسيد چون عاجزند بلكه بايد از خدا ترسيد كه قادر است و آنچه با انسان و در وجود بشر موجود است از نعمت صحت و سلامت و عافيت و وسعت و قدرت و غيرها همه از جانب خدا است ولى انسان نوعا غافل و حقّ ناشناس است لذا وقتى آسيب و بلا و محنت و مشقّتى باو برسد با صداى بلند مشغول بتضرّع و زارى و دعاء و استغاثه بدرگاه قاضى الحاجات ميشود بدون توجّه بغير او و چون خداوند رفع فرمود آن بلاء و محنت و سختى را يك دسته از مردم نادان براى خدا شريك قرار ميدهند و بجاى عبادت خدا عبادت بت ميكنند و بدتر از همه آنكه مشرك ميشوند بعد از آنكه خداوند نعمت خود را بآنها بر گرداند و بلاء و محنت را رفع فرمود براى آنكه كفران نعمت خدا را نموده باشند و اين خيلى عجيب و كاشف از خبث نفس است كه غرض از شرك فقط كفران نعمت باشد و بنابراين لام در ليكفروا براى تعليل است و بعضى لام را براى امر بر وجه تهديد گرفته‌اند يعنى بايد كفران نعمت كنند تا بپاداش عمل خود برسند و در هر حال امر اخير براى تهديد و وعيد است يعنى فعلا بهره‌مند شويد از متاع موقت دنيا و بعد از اين ميدانيد چه خطاء بزرگى از شما سرزده و بچه عذاب اليمى گرفتار خواهيد شد و بنظر حقير لام در ليكفروا براى بيان غايت فعل است يعنى نتيجه شرك آنها كفران نعمت است و ثمر ديگرى براى آنها ندارد و اللّه اعلم از امام صادق عليه السّلام روايت شده است كه كسيكه نداند نعمت خدا را جز در طعام‌

جلد 3 صفحه 293

يا لباس خود ناقص شده است عمل او و نزديك شده است عذاب او ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما بِكُم‌ مِن‌ نِعمَةٍ فَمِن‌َ اللّه‌ِ ثُم‌َّ إِذا مَسَّكُم‌ُ الضُّرُّ فَإِلَيه‌ِ تَجئَرُون‌َ (53)

و آنچه‌ بشما نعمت‌ واصل‌ ميشود و دارا ميشويد، ‌پس‌ بدانيد ‌که‌ ‌از‌ طرف‌ خداوند ‌است‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌هم‌ ‌اگر‌ ضرر ‌با‌ ‌شما‌ تماس‌ پيدا كرد بسوي‌ ‌او‌ تضرّع‌ و انابه‌ و استغاثه‌ كنيد وَ ما بِكُم‌ مِن‌ نِعمَةٍ نعم‌ الهي‌ بسيار ‌است‌ وَ إِن‌ تَعُدُّوا نِعمَةَ اللّه‌ِ لا تُحصُوها ابراهيم‌ ‌آيه‌ 37 نعم‌ ظاهريه‌ و باطنيه‌ داخليه‌ و خارجيه‌ دنيويه‌ و اخرويه‌ ‌حتي‌ نعمت‌ ايمان‌ و توفيق‌ و هدايت‌ فمن‌ اللّه‌ مثل‌ قارون‌ نباشيد.

قال‌َ إِنَّما أُوتِيتُه‌ُ عَلي‌ عِلم‌ٍ عِندِي‌ قصص‌ ‌آيه‌ 78 و مثل‌ كساني‌ ‌که‌ يَمُنُّون‌َ عَلَيك‌َ أَن‌ أَسلَمُوا قُل‌ لا تَمُنُّوا عَلَي‌َّ إِسلامَكُم‌ بَل‌ِ اللّه‌ُ يَمُن‌ُّ عَلَيكُم‌ أَن‌ هَداكُم‌ لِلإِيمان‌ِ إِن‌ كُنتُم‌ صادِقِين‌َ حجرات‌ ‌آيه‌ 17.

ثُم‌َّ إِذا مَسَّكُم‌ُ الضُّرُّ چه‌ ضرر جاني‌ مالي‌ عرضي‌ آسماني‌ زميني‌ بشري‌ حيواني‌ و امثال‌ اينها فَإِلَيه‌ِ تَجئَرُون‌َ جرء بمعني‌ ارتفاع‌ صوت‌ ‌است‌ اشاره‌ بتضرّع‌ و استغاثه‌ و انابه‌ و دعاء درب‌ خانه‌ ‌خدا‌ ‌او‌ ‌است‌ كاشف‌ الضرّ و دافع‌ النقم‌ و رافع‌ الهموم‌ و الغموم‌ و كاشف‌ الكروب‌ أَمَّن‌ يُجِيب‌ُ المُضطَرَّ إِذا دَعاه‌ُ وَ يَكشِف‌ُ السُّوءَ نمل‌ ‌آيه‌ 63.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 53)- «با این که آنچه از نعمتها دارید همه از ناحیه خداست» (وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ).

این در حقیقت سومین بیان است برای لزوم پرستش معبود یگانه یعنی «اللّه» و منظور این است که اگر پرستش بتها به خاطر شکر نعمت است، سر تا پای وجود شما را نعمتهای خدا فراگرفته است.

علاوه بر این: «هنگامی که ناراحتیها، مصائب بلاها و رنجها به سراغ شما می‌آید (برای رفع آنها) تنها دست تضرع به درگاه او برمی‌دارید و او را می‌خوانید» (ثُمَّ إِذا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فَإِلَیْهِ تَجْئَرُونَ).

بنابراین، اگر پرستش بتها به خاطر دفع ضرر و حل مشکلات است، آن هم که از ناحیه خداست و این چهارمین بیان برای مسأله توحید عبادت است.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع